مهربانم!
در خلوت خود برایت دعا میکنم..........
برای تویی که دوستت خواهم داشت اگر بشناسمت..............
و دوستم خواهی داشت اگر بشناسیم..........
حالا هم من تو را می شناسم ِ هم تو مرا .............
" بهت "
میگذرم از میان رهگذران مات
مینگرم در نگاه رهگذران کور
این همه اندوه در وجود و من لال
این همه غوغاست در کنارم و من دور
دیگر در قلب من نه عشق نه احساس
دیگر در جان من نه شور نه فریاد
دشتم اما در من نه ناله مجنون
کوهم اما در من نه تیشه فرهاد
هیچ نه انگیزه ای که هیچم پوچم
هیچ نه اندیشه ای که گنگم چوبم
همسفر قصه های تلخ غریبم
رهگذر کوچه های تنگ غروبم
ان همه خورشیدها که درمن می سوخت
چشمه اندوه شد ز چشم ترم ریخت
کاخ امیدی که برده بودم تا ماه
آه که آواره شد و به سرم ریخت
هر چند نمی دانم خواب هایت را با چه کسی شریک می شوی
اما هنوز....
شریک تمام بی خوابی های منی!!!
دل من پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت
کی شود پیش قدمهای تو اسفند شوم!؟!؟
کسی هست شانه هایش را به من قرض دهد؟
تا یک دل سیر گریه کنم...
بدون هیچ حرف و سوال و جواب و دلداری و نصیحتی؟!؟!/
همیشه از فاصله ها گلایه میکنیم
شاید یادمان رفته در مشق های کودکی
برای فهمیدن کلمات
کمی فاصله لازم بود!!!!۱
امشب از همان شب هاییست که دلم هوای آغوشت را کرده
افسوس.......
که جزپاهایم مهمان دیگری ندارم!!!!!
تو بگو!
چقدر باید بگذرد
تا من در مرور خاطراتم
وقتی
از کنار تو رد می شوم
تنم نلرزد؟
بغضم نگیرد؟
اشکم نلرزد؟
من هنوز عاشقم .....
آنقدر که می توانم
چشم هایم را ببندم
وخیال کنم
هنوز دوستم داری
من هنوز عاشقم......
آنقدر که می توانم
هر شب
بدون آنکه خوابم بگیرد
ازاول تا آخر
بی وفاییهایت را بشمارم.
اشتباه من این بود هر کجا رنجیدم لبخند زدم فکر کردند درد ندارد محکم تر زدند ضربه ها را....
نظرات شما عزیزان:
pouria
ساعت13:03---4 آذر 1390
sisteme chate online ino bezar tu eskerpithaye ekhtesasi tu tanzimate weblogete
[ Copy this | a> | Full Size ]
کلبه عشق
ساعت9:27---29 آبان 1390
سلام گلم وبلاگ زیبایی داری از دل نوشته هات خوشم امد اگر وقت کردی سری به وبلاگ ما هم بزنسلام از ماست.ممنون که افتخار خوندن دادین . شما رو با اسم کلبه عشق لینک میکنم .